پيام دوستان
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
انديشه نگار
ديروز 4:20 عصر
*قاصدك*
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
انديشه نگار
احسنت
+
همايش پارسي بلاگ طي سالهاي دور از تحريم @};- :) @};- کسي از اشخاص داخل عکس اينجا هست ؟ :)





انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
من و عکس گذاشتن يهويي :D زمان برگزاري همايش من وبلاگ داشتم اما بيشتر توي پرشين بلاگ فعال بودم و سالها خبر از تالار گفتگوي پارسي بلاگ نداشتم :)
{a h=setarehab}ترخون بانو{/a} همچنين شما هم سالم باشيد @};- اينها همان قديمي هايي هستند که اکنون اينجا نيستند ، بنظرم بيشتر اهل تهران باشند و مناطق نزديک به تهران و احتمالا بيشترشان زياد هم اينجا ادامه ندادند .
*ترخون بانو*
ديروز 10:20 صبح
در اينجا لازم ميدانم حديثي را نقل کنم ، البته که پيامبر به دليل اينکه دنياي ديگر برايشان يقين شده بود سخت به آب و آتش ميزدند که مردم را به راه راست بياورند و اين يک امر طبيعيست به همين واسطه پروردگار به ايشان فرمودند نميخواد اينقدر بخاطر بنده هاي من خودت را به هلاکت بياندازيد من خودم هم با آنان اتمام حجت ميکنم @};-
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
اودسان
03/12/24
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
اودسان
03/12/24
+
سلام
همه ي ما ميدونيم که آدم يه روز به دنيا مياد و يه روز هم مي ميره اما باز بچه دار ميشيم و کلي تلاش ميکنيم تا اون بچه رشد کنه و جايگاه خودشو پيدا کنه...
درست مثل گلدوناي حياط مادر هما؛ با اينکه که مي دونن تابستون ها خشک ميشن اما باز بهشون عشق ميدن، آب ميدن و مراقبن تا خشک نشن.. حتي ازشون عکس يادگاري مي گيرن!!
اصلا زندگي همينه...
مادر هما ممنون از اينکه اصل زندگي رو بهم يادآوري کردي

اودسان
03/12/24

چقدر ديدنِ اين فيد ، بهم حس و حالِ خوب ميده:-) چه خاطره هاي قشنگي که براي اونروز ها بود و تداعيشون هم به دل حال خوب ميده و هم دلتنگي...
+
.
فداي چشم هايت
اگر خواستي و نشد
فداي خنده هايت
اگر رسيدي و دير بود
فداي لحظه هايت
اگر فرياد زدي و شنيده نشد
فداي تك به تكِ نفس هايت
اگر فاتحِ كوه بودي اما به تنهايي
شانه بالا انداختن ساده است
اما قدرت دارد
به تمامِ سلول هاي وجودت
فرمان مي دهد
كه هيچ چيز مهم نيست
و عجيب گذراست
پس تا مي تواني
هرچيز كه خوشايند نبود را
فدا كن
فداي خودت
حال دلت
و سلامتي تنت
#عادل_دانتيسم
اودسان
03/12/24
فداي چشم قشنگت تمام بود و نبودم..من اين غزل که سرودم بفکر چشم تو بودم..کجا روم که بگيرم دوباره از تو نشاني..غمت نشسته بجانم ، تبت گرفته وجودم .
+
طناب بي دار
دود تلخ سيگار ، تيره کرده ديوار
کودکاني بيمار ، رفته رنگ از رخسار
چهره ها افسرده ، خنده سرد و مرده
اعتياد از خانه ، روشني را برده
مي خرامد چون مار ، در نفسهاي هر بار
حلقه هايي از دود ، چون طناب بي دار
خالي و بي فرياد ، در گذر با هر باد
مردن تدريجي ، سرگذشت معتاد
عشق هر دردانه ، حرم امن خانه
در فضايي مسموم ، امنيت بيگانه
اي که خود آزاري ، دود هر سيگاري
افکني در خلقت ، چون طناب داري
آه
mariii
03/12/19

آه از اين بيماري ، مردن تکراري ، همنفس با هر دم ، توي رگها جاري . مردمان هشيار ، زين حديث تکرار ، از ته دل دارند ، نفرتي از سيگار ... اين ترانه را آهنگ ساخته ام و چند سال قبل در وزارت ارشاد به تصويب رسيده است .
يادم هست يک بار که براي صرفه جويي در آب بود يا مطلب ديگري بارها با دفتر معاون صدا و سيما ارتباط گرفتم و البته نامه اي هم در آن مورد نوشته بودم تا آخر يکي از منشي هاي دفتر گفت آقاي راوندي اينها معلوم نيست دارند چکار ميکنند انگار ميخواهند مملکت را بر باد فنا بدهند و فرار کنند شما اينها رو ول کن و برو دنبال زندگي خودت .
+
سلام ، عاقبت موفق شدم اولين ترانه کودکانه ام را بنام مواظبت با آهنگسازي مهران مرادي مظهري بعد از بيست و چند سال با صداي خودم بخوانم . اگر کودکي در خانه داريد برايش پخش کنيد . بچه هاي اين روزگار زياد کودکي نميکنند و در همان اوايل زندگي مجبورند مانند بزرگترها رفتار کنند چون بزرگترها اينگونه رفتار را از آنها انتظار دارند و ميخواهند ! @golgooneha
مهرباني #
03/12/14

اين ترانه در مجموعه گلگونه ها حدود سالهاي 75 سروده شد و چند سال بعد پس از آهنگسازي آن با صداي زيباي خواننده نوجوان تهمينه ترابي ضبط خانگي شد اما متاسفانه خودمان سرمايه نداشتيم به هر مکاني هم که مراجعه کرديم حاضر نبودند روي کارهاي کودکان سرمايه گزاري کنند چون در بازار با شکست روبرو شده بود و آن 9 شعر و آهنگ تا اين زمان مسکوت ماند .
ضمن تشکر از هما بانو که اين پست را برگزيدند و بروزرساني کردند . بنده قصد داشتم ترانه هايم را به ترتيب و در فرصتهاي کوتاه در اين پيج اجرا کنم اما متاسفانه مشکلاتي پيش آمد که موفق نشدم اما بر سر تصميمم هستم و کاري را که سال 78 موفق به ارائه آن نشدم به ياري پروردگار در آينده نزديکي به سمع و نظر علاقه مندان خواهم رساند .
انديشه نگار
03/12/12
1 فرد دیگر
15 فرد دیگر
+
[تلگرام]
به گمانم ذهنيتي که آدمها از خود براي هم به يادگار ميگذارند، از همه چيز بيشتر اهميت دارد. وگرنه همه آمدهاند که يک روز بروند...
.
.
انديشه نگار
03/12/12
1 فرد دیگر
16 فرد دیگر
+
درود بر همگان
بکي از سعادت هاي بشر اينست هر چه سن و سالش کمتر است از گناهان و خطاها توبه کند
هر کس بر سر توبه خود بماند و حق آنرا ادا کند اين سعادت نصيبش ميشود که بمرور زمان گناهان گذشته را بخاطر آورده و توبه کند
در قيامت فرق است ميان گناهي که در کنارش توبه باشد يا نباشد .
در جواني پاک بودن شيوه پيغبريست
ور نه هر گرگي به پيري ميشود پرهيزکار
انديشه نگار
03/12/12
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} از اين شعر شادروان فريدون مشيري پيداست که چه انسان شريفي بودند روحشان شاد باد @};- و ممنون از شما که خاطره اين مرد بزرگ را زنده کرديد @};- خداوند خيرتان دهد ...
در قيامت در پرونده خود اعمال زشتي را مشاهده ميکنيم که بهيچوجه يادمان نمي آيد که انجام داده باشيم تعجب کرده سوال ميکنيم اين اعمال ما نيست و ما انجام نداده ايم پاسخ مي آيد که اينها اعماليست که ديگران انجام داده اند و شما با توجه به درک آن در مقابل آنها سکوت کرده ايد و يا از آن بدتر از آنها حمايت هم کرده ايد
+
[تلگرام]
پيش چشمم چون به نرمي ميخرامي..
در درونم مينشيند شوکران تلخکامي...
نام تو چون قصه هر شب مينشيند بر لب من....
غصه ات پايان ندارد در هزار و يک شب من......
.

هما بانو
03/12/12